محل تبلیغات شما

دوستی مجازی مطلبی نوشته بود در مورد فانتزیهای بچه داری اش و دوستان کامنت گذار در مورد عن بازی بچه ها داد سخن جر داده بودند!!!

من دو نکته بگویم در این راستا

اولا شما یک سگ یا گربه هم نگه دارید، همه اش فانتزی نیست. سگ را باید روزی یک بار برای گردش و اجابت مزاج بیرون ببری، واکسن و غذا و فلان و فلان میخواهد. پس من متاهل یا حتی مجردی که به بچه فکر میکنم اگه حداقلی از شعور داشته باشم خودم میدانم در کنار آن فانتزی، دارم به چه مسئولیت و دردسری فکر میکنم. نمیدانم چه اصراری است که همیشه خدا یک عده باشند که بخواهند به آدم ثابت کنند تو آن حداقل شعور را نداری و آنها باید به تو تذکر بدهند که بچه ها خیلی دردسر دارند!!! 

ثانیا کامنت گذاران همه چیزدان گفته بودند که بچه ها قاتل موبایلند و فانتزی کتابخوانی برایشان بیهوده است. بر همگان واضح و مبرهن است -یعنی امیوارم باشد- که علاقمندی و توجه بچه ها بستگی دارد به اینکه به چه چیزی عادت کرده باشد. موبایل ذاتش جذاب است و اغلب برای اینکه بچه خفه خوان بگیرد و یک جا بنشیند دم دست ترین و راحتترین گزینه است؛ اما کتاب خواندن یک آدم علاف میخواهد که از اَند ماهگی بنشیند وردل بچه و چنگ زدنهایش به برگه ها را تحمل کند. بچه من اولش اصلاً حوصله داستان شنیدن نداشت، فقط میخواست عکسهای کتاب را ببیند؛  انگشتش را میگذاشت روی عکسها تا من اسم چیزها را بگویم و بعد که بزرگتر شد میخواست که من اشکال را نشان دهم و او اسمشان را بگوید؛ شاید در این پروسه هزار بار گفته باشم آب میوه و هزار بار شنیده باشم آب دودو! الان در دو و نیم سالگی خودش داستانهای کتابهایش را میگوید و حتی از خودش داستان میسازد. با همه این احوال هنوز هم کتابهایش را پاره میکند و من هفته ای یک بار مراسم چسب ن دارم. مهم این است که از رو نمیروم و باز هم کتاب را میدهم دستش و وقت و انرژی میگذارم و خیلی هم از خودم راضیم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها